marefatia سلام به همه ی دوستای گل خودمون!!!
ما5دوست(مینا،نرگس،حنانه،زهرا و صبا)تصمیم گرفتیم که یه وبلاگ عالی درست کنیم و این کارو کردیم و امیدواریم که با کمک تک تک شما بتونیم وظیفه مون رو به خوبی انجام بدیم.
|
شبی از پشت یک تنهایی نمناک وبارانی ترابالهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس ترا ازبین گلهایی که در تنهاییم رویید باحسرت جدا کردم وتودرپاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:" دلم حیران وسرگردان چشمانی ست رؤیایی ومن تنهابرای دیدن آن چشم تورادردشتی ازتنهایی وحسرت رها کردم" همین بودآخرین حرفت ومن بعدازعبورتلخ وغمگینت حریم چشمهایم را بروی اشکی از جنس غروب ساکت ونارنجی خورشیدواکردم نمیدانم چرا رفتی؟ نمیدانم چرا ؟ شاید خطاکردم... وتو بی آنکه فکرغربت چشمان من باشی نمیدانم کجا؟ تاکی؟ برای چه؟ ولی رفتی وبعداز رفتنت باران چه معصومانه میبارید وبعداز رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد. بدون تو چه احساسی چه آوازی چه پروازی توئی که از صدای من شراب کهنه میسازی بیاخوبم که میدانم درین بازی نمی بازی..... (حنانه)
[ شنبه 92/3/18 ] [ 1:23 عصر ] [ marefat students ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |